loading...
دل سرد
دل سرد بازدید : 4 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (0)

 ی روزهایی بود که همش دنبال کتابهای جدید بودم، رمان ، فلسفی، روانشناسی و... کتابهایی از سراسر دنیا که نویسنده ها افکار و ایده هاشون رو توش ریختند. هر بار با دیدگاههای جدید آشنا می شدم و همه به نوع خودشون جالب بودن برام.

اما چند وقتیه (نمیدونم دقیفا از کی شروع شد) که علاقه ام رو به خوندن این نظریات جدید از دست دادم...باورم نمیشه کتابی مثل معبد سکوت رو از دوستم امانت گرفته باشم ولی پس از دو هفته هنوز یک صفحه هم ازش نخونده باشم!

حقیقتش، علاقه ام به سمت خوندن کتاب آدمای بزرگتر رفته...منطق الطیر رو بعد یکی دو سال دوباره باز میکنم و از خوندنش، پر از حس خوب میشم...یا رفتن به کلاسهای مثنوی و خوندن اشعارش روحم رو "منبسط" میکنه...و اینکه این روزا همش دلم میخواد کتابهای آسمانی رو بخونم به خصوص که مریم عهد قدیم و جدید رو خریده...اما قبل همه دوست دارم قرآن رو شروع کنم و بالاخره یک بار پیوسته و مرتب بخونم تا بفهمم پیرو چه کتابی هستم!!


پ.ن۱: شاید این جریان از وقتیه که قرآن "کریم زمانی" رو هدیه گرفتم...

پ.ن۲: معتقدم و طی تجربه بهم ثابت شده وقتی ذهنم درگیر مفهومی باشه، خیلی تمیز و ظریف به لوازم مرتبط برای فهم و روشن شدنش برخورد میکنم.

و من به میلان کوندرا برخورد کرده ام!

بار هستی (سبکی تحمل ناپذیر هستی) و احتمالا بعد از آن (جاودانگی)

پ.ن۳: پ.ن۲ با متن اصلی متناقض نیست! یعنی امیدوارم که نباشه، چون اولای کتابم...

پ.ن۴: زود زود آپ میکنم ولی نشونه ی تلاطم درونی نیست!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 58